لغت نامه دهخدا
خلیل آباد. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل. دارای 107 تن سکنه. آب آن از قنات است. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی فرش بافی.راه آن شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
خلیل آباد. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه غربی شهرستان رفسنجان. دارای 750 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پسته و پنبه و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
خلیل آباد. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان محمدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. دارای صدتن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
خلیل آباد. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زیدآبادبخش مرکزی شهرستان سیرجان. دارای 150 تن سکنه ، آب آن از قنات. و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
خلیل آباد. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان. دارای 210 تن سکنه. آب آن از رودخانه کبوترلانه و چاه و محصول آن غلات آبی و دیمی و چغندرقند و پنبه است. شغل اهالی زراعت و راه فرعی به شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
خلیل آباد. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش زرین آباد شهرستان ایلام ، دارای 135 تن سکنه. آب آن از رودخانه میمه و محصول آن غلات و روغن. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو است و اهالی چادرنشین هستند که زمستان ها بعراق می روند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
خلیل آباد. [ خ َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار، دارای 217 تن سکنه. محصول آن غلات و زیره و پنبه است. شغل اهالی زراعت و مالداری ، راه مالرو و آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
خلیل آباد. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 357 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن و چغندر است. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).