دانشنامه اسلامی
وی به سبب ژولیدگی همیشگی موهایش، به «اشعث» (ژولیده مو) شهرت یافت. در جاهلیّت از سران قبیله کِنْده (از قبایل عمده یمن) بود و در سال دهم هجرت، در رأس هیئتی به مدینه آمد و مسلمان شد. خواهرش، قُتَیْلَه را به طور غیابی به عقد پیامبر درآورد؛ ولی پیش از رسیدن او به مدینه، رسول خدا رحلت کرد. بر پایه روایتی اشعث در حجّة الوداع حضور داشت.
اشعث پس از وفات پیامبر
پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، مرتد شد و با لشکریان ابوبکر نبردهای سختی کرد؛ امّا سرانجام تسلیم، و به اسارت نزد ابوبکر آورده شد. ابوبکر او را بخشود و خواهر خود، اُمّ فَرْوَه را به همسری وی درآورد، هرچند در واپسین لحظات عمر خود، از این که اشعث را نکشته بود، اظهار پشیمانی کرد، زیرا با همه اینها، او را فردی مفسد می دانست. در دوره خلافت عمر و کمی پیش از آن، در جنگهای روم و ایران شرکت جست و در همین ایّام به همراه قبیله اش (کِنْده) در کوفه سکونت یافت. سپس در دوره خلیفه سوم، کارگزار خلیفه در آذربایجان شد و بنا به اختلاف روایات، بین ۴ تا ۱۰ سال، والی آن جا بود.
اشعث در دوره خلافت حضرت علی
علی بن ابی طالب (علیه السلام) پس از جنگ جمل، یعنی حدود ۶ ماه پس از آغاز خلافتش، او را از ولایت آذربایجان عزل کرد و از وی خواست تا اموال حکومتی را در کوفه به حضرت تحویل دهد. این تصمیم بر اشعث ناگوار آمد، به طوری که بر آن شد تا به معاویه بپیوندد؛ ولی قومش او را بازداشتند، زیرا ترک شهر و قوم و پیوستن به معاویه را سزاوار نمی دانستند، گرچه بلاذری از مکاتبه او با معاویه سخن گفته است. او در جنگ صفین در سپاه امام علی (علیه السلام) بود و از سوی حضرت فرمانده جناح راست لشکر عراق شد. در این جنگ، به مالک اشتر که اصالتی یمنی داشت و از سرداران برجسته سپاه علی (علیه السلام) بود، حسادت می ورزید و در کسب پیروزیهای نخستین با او به رقابت می پرداخت. او در لیلة الهریر ضمن سخنرانی، مردم را از ادامه جنگ برحذر داشت و پس از نیرنگِ بر سر نیزه کردن قرآنها از سوی معاویه، به شدت از ادامه جنگ جلوگیری کرد و علی (علیه السلام) را واداشت تا مالک اشتر را از صف مقدّم جنگ به عقب بازگرداند. پس از آن در انتخاب ابن عبّاس و مالک اشتر به صورت نماینده سپاه عراق برای داوری، با امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) مخالفت ورزید و سرانجام امام را واداشت تا به داوری ابوموسی اشعری تن در دهد. اشعث در جنگ نهروان، در کنار علی (علیه السلام)، ولی بدون هیچ سِمَتی، برضدّ خوارج شرکت کرد و پس از این جنگ، با وعده های معاویه، مانع اعزام دوباره سپاه علی (علیه السلام) به سوی شام شد ازاین رو حضرت او را بر منبر، منافق پسر کافر خواند و نفرین کرد، اشعث که در توطئه قتل علی بن ابی طالب (علیه السلام) شرکت داشت، از مدتی قبل، حضرت را به ترور تهدید می کرد و ابن ملجم را که برای قتل حضرت به کوفه آمده بود، یک ماه در خانه اش ساکن کرد. ابن ملجم شبی که فردای آن قصد کشتن علی (علیه السلام) را داشت تا نزدیکی طلوع فجر با اشعث در مسجد مشاوره داشت. سپس اشعث به او گفت: در انجام کارت شتاب کن که چون صبح شود رسوا می شوی. این سخن را حُجر بن عَدِیّ شنید و چون امام کشته شد، حجر به اشعث گفت: ای اعور تو او را کشته ای. سرانجام ۴۰ روز پس از شهادت علی (علیه السلام) در ۶۳ سالگی مُرد. وی را از راویان حدیث پیامبر و از اصحاب او شمرده اند.
فزرزندان اشعث
...