ادیان و مذاهب مصر باستان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مردم مصر یکی از کشورهای بسیار معروف و مذهبی جهان باستان بودند. در نواحی مختلف مصر قدیم، خدایان فراوانی با روش های ویژه ای پرستیده شدند. که تعداد این خدایان به حدود دو هزار معبود می رسد.
مصر یکی از کشورهای بسیار معروف جهان باستان بود. این سرزمین تمدنی بزرگ و حکومت هایی مقتدر داشت. نژاد مصریان قبطی بود و واژه Egypt که در زبان های اروپایی برای مصر به کار می رود، با کلمه قبطی در ارتباط است. مصریان از مراحل مختلف ادیان ابتدایی گذر کردند و به خدایان محلی که معمولا به شکل حیوانات اهلی و وحشی بود روی آوردند. پرستش فرعون ها و خدایان اساطیری نیز معمول بود. تا قرن نوزدهم اطلاعات دانشمندان در رابطه با تاریخ مصر و ادیان و مذاهب مردم آن سامان منحصر به نویسندگان قدیم یونان و لاتین بود. مورخانی همچون: هرودت (قرن ۵ ق. م)، دیودور، و غیره، هرودت می گوید که مصریان، مذهبی ترین مردم جهان می باشند. در قرن نوزدهم علم مصرشناسی پیشرفت فراوانی کرد و آثار باستانی فراوانی کشف شد. این آثار حکایت از پیشینه پرستش در مصر دارد.
ادیان باستانی مصر
در نواحی مختلف مصر قدیم، خدایان فراوانی با روش های ویژه ای پرستیده شدند. تعداد این خدایان به حدود دو هزار معبود می رسد: هوروس، توت، باستی، ایزیس، خنوم، آمون، رع، اوزیریس، سبک، آنوبیس و غیره. نخستین مظاهر خدایان مصری در صورت حیوانات پدیدار می شد. هر اجتماع (نوم)، را یک حافظ خاصی از نوع جانوران نگهبانی می کرد. این نمونه ای از پرستش طبیعت در قصبات و شهرهای مصر است.مثلا در شهرهای ابی دوس و تنیس، شغال را می پرستیده اند، در فیوم، تمساح معبود خلق بوده و در تبس خدای آمون به صورت قوچ جلوه گر می شده است. ظاهرا این چهارپایان و پرندگان را محض صفات حیوانی ایشان نمی پرستیده اند؛ بلکه از آن جهت که برای آنها قوای انسان یا مافوق انسانی قائل می شده اند، مورد احترام خود قرار می دادند، زیرا به عقیده آنان، صفات خدائی در انسان یا در حیوان به ظهور می رسد و از این رو باید در هر دوی آنها نمودار گردد. در نتیجه برای خدایان خود تن انسان و سر حیوان یا بالعکس، تصور می کرده اند، زیرا در این مظهر که ترکیبی از آدم و جانور است، خدایان بیشتر جلوه گر می شوند. برای خدای کونومو که او را خالق کل موجودات می دانسته اند، شکلی مرکب از بدن انسان و سرقوچ درست می کرده اند که با دست های انسانی، چرخ آفرینش را به حرکت می آورد. همچنین برای خدای انوبیس حافظ و هادی مقابر و اموات، جسمی از پیکر انسان و سری از شغال می ساختند. این خدایان هر یک به جای خود حاکی از یک سلسله تحولات تاریخی مذهبی است که در عین حال تغییرات و تبدلات سیاسی را هم نشان می دهد.مثلا وقتی که در سلطنت سلاله اول فراعنه دو قسمت مصر علیا و سفلی با هم آمیخته و متحد گردیدند، هوروس که خدای ناحیه دلتا بود، با خدایاست که معبود ناحیه مصر علیا بود، همچنان به جنگ و خصام خود ادامه می دادند. روح دینی در مصر قدیم به اندازه ای قوی بود که مصریان تنها به پرستش مصدر زندگی بسنده نمی کردند. بلکه هریک از صور مختلف زندگی را نیز می پرستیدند.پاره ای گیاهان مانند پیاز در نظر آنان مقدس بود، درخت خرما که در سایه آن در وسط صحرا آرام می گرفتند و چشمه آبی که در واحه ها عطش ایشان را فرو می نشاند، بیشه ای که در مجاورت آن به یکدیگر برخورد می کردند و به آسایش می رسیدند، و انجیر بیابانی که به صورت عجیبی در میان شن های صحرا رشد می کرد و بار می داد، همه به عللی که فهم آنها دشوار نیست، در نظر ایشان از چیزهای مقدس بشمار می رفت و مردم ساده مصر تا اواخر ایام تمدن خود برای این مقدسات چیزهایی از قبیل خیار و انگور و انجیر نیاز و قربانی می کردند. حیوان خدایان، در میان مصریان بیش از گیاه خدایان، رواج داشت و فراوانی این گونه خدایان به اندازه ای بود که معابد مصری، حالت نمایشگاهی از حیوانات گوناگون را به خود می گرفت. مردم مصر بعضی از حیوانات را مقدس می شمردند. هر شهری حیوان مقدس جداگانه ای داشت.حیوان مقدس علائمی داشت که کاهنان می دانستند و آن را می شناختند. اگر کسی حیوان مقدسی را می کشت، به قتل می رسید. پرستش این حیوانات تا قرن اول قبل از میلاد به طول انجامید. در قرن ششم قبل از میلاد که کمبوجیه پادشاه ایران به مصر حمله کرد. در جلوی سربازان خود تعدادی گربه و لک لک قرار داد. مصریان به پاس احترام این حیوانات تیراندازی نکردند و از ایرانیان شکست یافتند.پاره ای از اوقات، زنان را به عنوان همسری تقدیم این خدایان می کردند. مطابق گفته پلوتارک در مندس زیباترین زنان را برای همخوابگی حیوان مقدس تقدیم می کردند. سدربلوم می گوید: خدا قبل از اینکه نقش انسان را بپذیرد، معمولا به شکل حیوان تجسم می یابد و در نظر بدوی، حیوان از انسان اسرارآمیزتر است. و هیچ یک از مراسم این حیوانات به ثبات و اساس و باطن دین مصری برقرار نمانده است. مصریان قدیم به موجودات غیبی بسیاری معتقد بودند و خدایانی با اسما و صفات مختلف داشتند. هنگامی که فراوانی خدایان موجب زحمت شد، از شمار آنها کاستند و حتی در دوره کوتاهی تنها به خدای آفتاب معتقد شدند. در آن دوران ها اعتقاد به الوهیت حیواناتی مانند شیر، تمساح و برخی پرندگان و جوندگان و برخی حیوانات اهلی مانند قوچ رواج یافت. پرستش گربه نیز نزد آنان بسیار اهمیت داشت. موجوداتی خیالی با سر حیوان و تن انسان، در اعتقادات ایشان وارد شد و بت هایی به این شکل ساختند و پرستیدند.هنگام مسافرت در رود نیل، برای مصونیت از خطر تمساح های آدمخوار، نخست به معبد بسیار شکوهمند تمساح می رفتند و با پرداخت صدقه و نذری، به خیال خود تامین جانی می گرفتند. دین جان پرستی در مصر قدیم رواجی بسزا داشت. نیروهائی کم و بیش شبیه به ارواح انسانی در طبیعت و ستارگان و خورشید و درخت ها و روخانه مخصوصا رود نیل جای داشت. مردم قدیم مصر از چشمه های نیل و دریاچه های استوائی که اضافه آب آن به این شط می ریزد، بی خبر بودند و نمی دانستند که در نقاط بعیده جنوب، باران های مرتب باریده، شعب پر آب نیل را بوجود می آورد که از آن جمله در مغرب بحرالغزال است.بدین لحاظ مردم مصر که می دیدند هر سال رود نیل بدون یک قطره باران، بالا آمده از بستر خود سرازیر می شود، آن را معبود خود قرار داده، می گفتند: اشک چشم ایزیس الهه، علت طغیان آن می باشد که در مرگ شوهرش اوزیریس می گرید. سرودی در حمد و ثنای نیل به دست آمده که در ستایش خیرات و برکات آن چنین می گوید: سلام بر تو باد ای رود نیل که این خاک را به وجود خود آراستی با قدم میمنت لزوم خویش حیات را به مصر ارزانی داشتی. توئی که سرتاسر این سرزمین را سیراب می کنی. ای خالق حبه و پروردگار ماهی، و خداوند گندم و رویاننده جو. در مصر مانند همه جا، دین با جادو همراه بوده است. مصریان جادو را می شناختند و به آن عمل می کردند. طلسم و مجسمه های درمان بخش وجود داشت. این مجسمه ها وسایل ورد خوانی ضد مار و عقرب بشمار می رفت. اگر کسی را جانوری می گزید، برای معالجه روی سر مجسمه آب جاری می ساختند. آبی که از روی متون حکاکی شده روی مجسمه می گذشت، دارای نیروی درمانی می گردید. بیمار آب را می آشامید و شفا می یافت.
خدایان مصر باستان
محققان مدعی اند که مصریان قدیم به دو نوع خدا معتقد بودند: خدای مهربان و خوب، خدای زشت و نادرست؛ خدایان زشت و پلید را به صورت حیوانات درنده تصور می کردند و خدایان خوب را به صورت انسان تلقی می نمودند. آنان خدایان خوب را با تلفیقی از انسان و حیوان اهلی مجسم می ساختند که در صفحات گذشته به آن اشاره شد. پرستش خورشید؛ در دوره کشاورزی مصریان خورشید را یکی از خدایان می دانستند و پرستش آن را واجب تلقی می کردند؛ زیرا خورشید منبع گرما، برای رشد گیاهان نقش حیاتی داشت. خورشید، خدای آفتاب نام داشت. در تلقی مصریان، خورشید با قایقی از طلا هر روز از آسمان عبور می کند و شب ها در بیابان بسر می برد. خدای طبیعیت؛ بحران های جوی حاصله از طغیان رود نیل و گرما و سرمای صحرا که بادهای موسمی ۵۰ روزه را به دنبال داشت و سرانجام فرا رسیدن بهاران و وزیدن نسیم بهاری نیل و سرسبزی و خرمی صحرا، در تلقی مصریان به مرگ و حیات خدای طبیعت تعبیر می شد بر این مبنا که خدای بدکار و باد سوزان به اتفاق پنجاه نفر از نوکرانش مسئول آن بدکاری ها بود و خدای آتور که به رویش کشت زارها یاری می داد، به دست نوکران ست کشته می شد و سپس در فصل نوین بهار زنده می شود و به فعالیت می پرداخت.
اسطوره خدایان سه گانه
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم