رنگ امیزی
فرهنگ عمید
۲. رنگ زدن به چیزی.
۳. [قدیمی، مجاز] ریا، نیرنگ بازی.
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{staining} [علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] به کار بردن مواد رنگی در بررسی بافت
{tinting} [شیمی، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] آمیختن مواد رنگی با پوش رنگ برای انطباق نهایی رنگ پوش رنگ با رنگ مورد نظر