رسیدگی کردن

لغت نامه دهخدا

رسیدگی کردن. [ رَ / رِ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) توجه کردن. || آگاه بودن. وارسی کردن. ( ناظم الاطباء ). سرکشی. تحقیق. تفتیش کردن. ( یادداشت مؤلف ).
- رسیدگی کردن به کارها ؛ سرکشی نمودن بدانها. تفتیش و تحقیق از آنها. وارسی کردن به آنها. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

توجه کردن یا آگاه بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال رابطه فال رابطه فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت