تنگ غروب

لغت نامه دهخدا

تنگ غروب. [ ت َ گ ِ غ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نزدیک غروب. تمام نزدیک غروب. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).رجوع به تنگ کلاغ پر و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

نزدیک غروب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال فنجان فال فنجان