تباهیدن

لغت نامه دهخدا

تباهیدن. [ ت َ دَ ] ( مص ) فاسد شدن. ( لسان العجم شعوری ج 1 ورق 286 ب ) ( ناظم الاطباء ). ضایع شدن. ( ناظم الاطباء ). || گمراهی. ( لسان العجم ایضاً ). || پوسیدن. ( ناظم الاطباء ). || فنا شدن و فنا کردن. ( لسان العجم ایضاً ). || باطل گشتن. ( ناظم الاطباء ). || خراب کردن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. تباه شدن.
۲. فاسد شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال انبیا فال انبیا