بوریه

لغت نامه دهخدا

( بوریة ) بوریة. [ ری ی َ ] ( ع اِ ) حصیر بافته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حصیر بافته از نی. و این معرب از فارسی است. ( از اقرب الموارد ). || راه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
بوریه. [ ی َ / ی ِ ]( اِ ) بوریا. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بوریا شود.

فرهنگ فارسی

بوریا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال قهوه فال قهوه فال فنجان فال فنجان فال آرزو فال آرزو