بهاءالدین زُهَیْر ( ۲۶ فوریه ۱۱۸۶، مکه - ۱ نوامبر ۱۲۵۸، قاهره ) نثرنویس و شاعر عربی در نیمهٔ اول سدهٔ هفتم هجری بود. نسب او «ابوالفضل زهیر بن محمد بن علی یحیی مُهَلَّبی» ذکر شده. در ۲۶ فوریه ۱۱۸۶/ ۵ ذی الحجه ۵۸۱ در نخله، نزدیکی مکه زاده شد. سپس همراه خانواده اش به قوص، مصر کوچیدند. آنجا علوم حدیث، فقه و ادبیات خواند. بهاءالدین در قوص، زندگی ادبی و علمی را خود را با کسب معاش از شعر آغاز کرد. در سال ۱۲۲۴/ ۶۲۱ به قاهره رفت و به دربار ایوبی پیوست. در نابلس نیز بماند. اما در ۶۳۹ به مصر بازگشت و لقب «الصاحب» از ملک صالح گرفت. پس از درگذشت ملک صالح در ۶۴۷ احوال او دگرگون شد و در خانه اش عزلت گزید. بهاءالدین زهیر در قحطی بزرگ مصر که از ۲۴ شوال ۶۵۶ آغاز شد و تا مدت ها پیوسته بود، بیمار شد. سپس در ۴ ذی القعده ۶۵۶ درگذشت.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بَهاءُالدّینْ زُهَیْر، ابوالفضل زهیر بن محمد مهبلی (۵۸۱-۶۵۶ق/۱۱۸۵-۱۲۵۸م)، از شاعران معروف دورۀ ایوبی می باشد. وی در نخله در نزدیکی مکه دیده به جهان گشود و در سرزمین قَوص (در مصر علیا) رشد یافت و همان جا قرآن ، حدیث ، فقه و ادبیات را فراگرفت و زندگی ادبی و علمی خود را شروع کرد. نخستین مدح بهاءالدین نخستین باردر ۶۰۷ق/۱۲۱۰م حاکم قوص، امیرمجدالدین لمطی را مدح کرد. ظاهراً در همین هنگام به ملک عادل پیوست و در قلعه دمشق در ۶۱۲ق به مدح او پرداخت. او همچنین ملک کامل را پس از پیروزی در معرکه دمیاط (۶۱۸ق/۱۲۲۱م) ستود. محبوبیت در دستگاه ملک صالح در ۶۲۱ق یا اندکی پس از آن، از قوص به قاهره رفت و در آن جا به خاندان ایوبی پیوست و با ملک صالح ایوبی پیوندی استوار برقرارکرد و در ۶۲۹ق/ ۱۲۳۲م به همراه ملک صالح راهی دمشق شد. به دنبال مرگ ملک کامل در ۶۳۵ق و نزاع خاندان ایوبی بر سر پادشاهی، ملک ناصر حاکم شهر کَرَک بر برادرزادۀ خود ملک صالح، در نابلس چیره شد و او را در قلعه کرک بازداشت کرد. بهاءالدین زهیر از سرِ وفاداری نسبت به مخدوم خویش در نابلس ماند و در این مدت همراهی هیچ حاکمی را در هیچ درگاهی و قصری نپذیرفت، تا این که ملک صالح از زندان آزاد شد و سرزمین مصر را به تصرف درآورد و شاعر نیز به همراه او، راهی آن دیار شد؛ این حادثه را در اواخر ذیقعدۀ ۶۳۷ دانسته اند. بدین سان، شاعر در مصر از جایگاهی والا برخوردار گردید و مقرب ترین و محبوب ترین شخص در دستگاه ملک صالح شد، چنان که در میان کُتاب الدُّرج (منشیانی که مسئولیت کتابت «ولایات»، و مکاتبات پادشاهی و مانند آن را برعهده داشتند) انگشت نما بود. ملاقات با ابن خلکان ...