بخت اردشیر. [ ب َ ت ِ اَ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تخت اردشیر. نوایی از موسیقی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به تخت اردشیر شود. در دو بیت ذیل از منوچهری تخت اردشیر باید بخت اردشیر باشد. ( از یادداشت مؤلف در حاشیه نسخه منوچهری ) : چون مطربان زنند نوا بخت اردشیر گه مهرگان خردک و گاهی سپهبدان بر بید عندلیب زند بند شهریار بر سرو زندواف زند بخت اردشیر.منوچهری. بخت اردشیر. [ ب ُ ت ِ اَ دِ ] ( اِخ ) نام جایی در ساحل دریای فارس. کریستنسن گوید: بموجب روایت کارنامک اردشیر اول ، یک آتش ورهران در بخت اردشیر که در ساحل دریا بوده قرار دارد. ( از مزدیسنا و ادب پارسی چ 1 ص 234 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) نوایی از موسیقی قدیم ایران . نام جایی در ساحل دریای فارس .
دانشنامه عمومی
بخت اردشیر ( به پارسی میانه: Bōxt - Artaxšīr ) نام شهری ست که بنا بر کارنامهٔ اردشیر بابکان، پس از گریزِ اردشیر یکم از دربار واپسین شاهنشاه اشکانی، اردوان پنجم، و رسیدن به ساحل دریای پارس آن را برای سپاسگزاری از خداوند برساخت و بگفت تا آتش بهرام را در ساحل بیفروزند. از نظر معنایی، عبارت «بخت اردشیر» از دو بخش تشکیل شده که سرِ هم معنای «رهایی بخشیده شده بدست اردشیر» می دهد.