القضاء و القدر

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] کتاب«القضاء و القدر»ابی بکر احمد بن حسین بن علی بن موسی البیهقی در مورد قضا و قدر به زبان عربی
در قرن پنجم هجری تألیف شده است.انگیزۀ بیهقی از تألیف این کتاب که شخصی اشعری بوده اثبات جبر و قدر
محمد بن عبد اللّه آل عامر از علمای مدینه محقق این کتاب است وی در مقدمۀ کتاب راجع به بیهقی و
مذهب و مشرب وی مطالب مفصّلی را در دو فصل بیان می کند.
فصل اول اختصاص به شناخت بیهقی دارد که مباحث اسم و نسب و تاریخ ولادت و وفات وی و
[ویکی نور] القضاء و القدر (فخر رازی محمد بن عمر). القضاء و القدر فخر رازی در مسئلۀ جبر و قدر می باشد که به زبان عربی در قرن ششم هجری نوشته شده است.
فخر رازی در مقدمۀ کتاب مدعی است که این کتاب در غایت جلالت و مرتبت و شرافت است و هرچه که در مسئلۀ جبر و قدر دانستنش لازم باشد در اینجا آمده است.
نکته قابل توجه اینکه علی الظاهر فخر رازی این کتاب را مستقلا تألیف نکرده است بلکه القضاء و القدر بخشی از کتاب المطالب العالیۀ فخر است که در چاپهای فصلی جلد 9 آن به نام خلق الافعال است که دقیقا همین کتاب القضاء و القدر می باشد.
ناگفته نماند که المطالب العالیۀ فخر رازی کتاب مفصّلی است که بخشهای دیگرش نیز بصورت مستقل چاپ شده اند مثل کتاب النبوات و ما یتعلق بها که عده ای تصور کرده اند کتاب مستقلی است از فخر رازی لکن در واقع آن کتاب نیز جلد 8 المطالب العالیه می باشد.
امام رازی در این کتاب راجع به خلق افعال مطالب مفصّلی عرضه نموده است و عقائد دانشمندان اسلامی را در این باب بیان کرده و آنها را به چهار بخش تقسیم می نماید.
[ویکی نور] القضاء و القدر(مناظره الشیخ مع قدرى). رسالة القضاء و القدر از بوعلى سینا و به زبان عربى است و زمان تألیف آن را سال چهار صد و چهارده تخمین زده اند. این رساله، حاصل مناظره اى با یکى از اهل قدر که منکر قدر مى باشد، است. میر داماد در کتاب قبسات، خواجه نصیرالدین طوسى در شرح اشارت و سید احمد علوى در کتاب خود، به این رساله، استناد کرده اند و آن را در ردیف کتب معتبر و قابل استناد به حساب آورده اند، امّا بعد از آنها و در دوره هاى بعدى چنین عنایتى به این اثر ارزش مند به چشم نمى خورد.
این کتاب به همراه بیست دو رساله دیگر در مجموعه ای به نام رسائل ابن سینا، به چاپ رسیده است.
رساله، فاقد هر گونه باب بندى و فصل بندى و داراى عباراتى مغلق است.
واژه اهل قدر، در دو جا مورد استفاده متکلمین قرار گرفته است: یکى در مورد جبریّون که قائل به قضا و قدر الهى و عدم اختیار انسان مى باشند. دیگرى در مورد معتزله و منکران قدر مى باشد؛ یعنى کسانى که به قدرت انسان قائلند و او را صاحب قدرت و اختیار در اعمال خود مى دانند.
ابن سینا، در این مناظره، در پى به کرسى نشاندن نظریه «لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین» است که روایات و احادیث نیز ما را به آن مسیر رهنمون گشته اند، فلذا در بعضى از قسمت هاى این مناظره، اشاره به سخافت قول اشاعره که در مقابل معتزله بوده اند، اشاره مى کند تا ضمن محکوم کردن طرف مناظره، از دیدگاه مقابل آنان نیز تبرى بجوید.
بوعلى، مى گوید: مصدر هر فعلى طاعت شوق است، بلکه هر اراده و اختیارى، حادث و داراى آغاز است و هر چه چنین باشد سببى دارد، آن گاه این استدلال را تا آن جا ادامه مى دهد که واجب الوجود شدن اراده، پیش از موجود شدنش، به اثبات برسد. در ادامه رساله، حدود اراده انسان را تبیین کرده و آن شخصى معتزلى را که انسان را موجودى با اراده مطلق مى پندارد، به طریق مستقیم راهنمایى مى کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم