قیسوند

لغت نامه دهخدا

قیسوند. [ ق َی ْس ْ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، سکنه آن 280 تن. آب آن از چشمه می باشد. محصول آن غلات ، میوه جات ، لبنیات ، چغندرقند،توتون و شغل اهالی آنجا زراعت است. از راه شوسه اتومبیل میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
قیسوند. [ ق َ ی ْ س ْ وَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان ، سکنه آن 80 تن. آب آن از سراب قره دانه می باشد. محصول آن غلات ، چغندرقند، صیفی ، حبوب و لبنیات. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل از آن میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
قیسوند. [ق َی ْس ْ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان 1 بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان ، سکنه آن 301 تن. آب آن از رودخانه پریوه می باشد. محصول آن غلات ، پنبه ، حبوب ، چغندرقند و شغل اهالی آنجا زراعت است. راه مالرو فرعی بشوسه و دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

دانشنامه عمومی

قیسوند (کوزران). قیسوند نام روستایی در دهستان سنجابی بخش کوزران شهرستان کرمانشاه در استان کرمانشاه است. طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت این روستا ۱۷۰ نفر در ۳۴ خانوار است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم