قهم

لغت نامه دهخدا

قهم. [ ق َ هََ ] ( ع مص ) کم شدن خواهش طعام. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
قهم. [ ق َ ] ( اِخ ) ابن جابر پدر بطنی است از همدان. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ابن جابر پدر بطنی است از همدان

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
هم (۳۸۹۶ بار)وقی (۲۵۸ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم