غلف

لغت نامه دهخدا

غلف. [ غ َ ] ( ع مص ) در غلاف کردن شیشه را. ( منتهی الارب ). در غلاف کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ). پوشانیدن شیشه و در غلاف کردن آن. ( از اقرب الموارد ). || غالیه به کار داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). غالیه کردن موی و ریش را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آلودن ریش به غالیه. ابن درید گوید: این لغت عامی است و درست آن تغلیل و تغلیة است. || ( اِ ) درختی است مانند غرف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). درختی است که بدان پوست پیرایند. ( مهذب الاسماء ). درختی است چون غرف که بدان دباغت کنند. ( از اقرب الموارد ). رجوع به غرف شود. || غلاف سبز نباتات مانند نخود و لوبیا و جز آن. ( دزی ج 2 ص 223 ).
غلف. [ غ َ ل َ ]( ع مص ) بی ختنه ماندگی مرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اغلف بودن مرد. ( اقرب الموارد ). بی ختنه ماندن مرد.
غلف. [ غ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غِلاف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ترجمان علامه جرجانی ). رجوع به غلاف شود : و قالوا قلوبنا غلف. ( قرآن 88/2 ). و له [ لجوز القطا ] اخبیة کأخبیة الکاکنج فی جوف کل خباء غلف صغیر. ( مفردات ابن البیطار ). || ( ص ) ج ِ اَغلَف. ( منتهی الارب ). ج ِ اَغلَف و غَلفاء. ( از اقرب الموارد ). رجوع به اغلف و غلفاء شود.
غلف. [ غ ُ ل ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غِلاف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به غلاف شود.
غلف. [ غ ُل ْ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ غِلاف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به غِلاف شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی غُلْفٌ: در غلافها - در پرده ها پوشیده شده ها (جمع کلمه اغلف است و اغلف به معنای چیزی است که در پردههائی پوشیده شده باشد و قلب اغلف قلبی است که پردههائی بر آن افتاده باشد ، نگذارد دعوت حقه انبیا را بشنود و حق را که به سوی آن دعوت میشود بپذیرد و اینکه گفتند : ...
ریشه کلمه:
غلف (۲ بار)
«غُلْف» جمع «اغلف» به معنای «غلاف دار» است.
(بر وزن فلس) پوشاندن و قرار دادن در غلاف. در قاموس گفته: «غَلَفَ الْقارُورَةَ: جَعَلَها فی غِلافٍ» در اقرب الموارد گوید: «غَلَفَ الْقارُورَةَ» یعنی شیشه را پوشاند و مستور کرد و در غلافی قرار داد اغلف (بر وزن اکبر) مرد ختنه نشده را گویند که آلت رجولیت او در غلاف است. . . مجمع در ذیل آیه اول فرموده: قرائت مشهور «غُلْف» بر وزن قفل است و ندرتاً به ضم غین و لام نیز خوانده‏اند. بنابر قرائت اول، غُلْف جمع اَغْلَف است مثل اَحْمَر و حُمْر و چون شمشیر در غلاف باشد آن را اغلف گویند. و بنابر قرائت دوم آن جمع غلاف است مثل: مثال و مثل. پس اغلف یعنی در غلاف شده و غلف یعنی در غلاف شده‏ها بنابر قرائت مشهور. در قاموس گفته «قلب اغلف» گوئی به قلب غلافی پوشانده‏اند که چیزی نمی‏فهمد و آن را در خود جای نمی‏دهد. معنی آیه این است: و گفتند دل‏های ما در غلاف و پرده است و کلام تو را نمی‏فهمیم و به دل ما وارد نمی‏شود بلکه خدا در اثر کفر لعنتشان کرده لذا کم ایمان می‏آورند این دو آیه نظیر آیه . گفتند قلب‏های ما در محفظه‏هائی است از آنچه ما را بدان می‏خوانی و در گوش‏های ما سنگینی هست، میان ما و تو پرده‏ای وجود دارد یعنی قادر به فهم کلام تو نیستیم. این لفظ فقط دو بار در قرآن آمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند فال چای فال چای