عیسی نفس. [ سا ن َ ف َ ] ( ص مرکب ) عیسی دم. مسیحادم. دارای دمی چون دم عیسی جان بخش. ولی کامل که مرده را زنده کند. ( آنندراج ). آنکه دمی مانند عیسی دارد و مرده را زنده کند وبیمار را شفا دهد. ( فرهنگ فارسی معین ) : زآن رای کآن برادر عیسی نفس زده دولت نصیب خواهر مریم مکان شده.خاقانی.ور ملک باشم بر آن عیسی نفس سبحه پروین نشان خواهم فشاند.خاقانی.ز چندان حکیمان عیسی نفس بلیناس فرزانه را برد و بس.نظامی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه دمی مانند عیسی دارد و مرده را زنده کند و بیماران را شفا دهد : ولی کامل .