عباسلو

لغت نامه دهخدا

عباسلو. [ ع َب ْ با ] ( اِخ ) طائفه ای از ایل بچاقچی کرمان. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 195 ).
عباسلو. [ ع َب ْ با ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قشلاقات افشاریه بخش قیدار شهرستان زنجان. واقع در 34هزارگزی باختر قیدار و 23هزارگزی راه عمومی. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و 83 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه محلی تأمین میشود. محصول آن غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان قشلاقات افشاریه بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در ۳۴ هزار گزی باختر قیدار و ۲۳ هزار گزی راه عمومی ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و ۸۳ تن سکنه دارد آب آن از رودخانه محلی تامین میشود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ