طلاق بائن

لغت نامه دهخدا

طلاق بائن. [ طَق ِ ءِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طلاق باین. طلاقی که از برای مطلق حق رجوع از آن در ایام عدة ابتدا موجود نیست. طلاق زوجه ای که زوج با او نزدیکی ننموده باشد. طلاق زوجه یائسه و صغیره از جمله طلاقهای باین بشمارمیروند. و رجوع به ترجمه تبصره علامه ص 293 شود.

فرهنگ فارسی

طلاق باین طلاقیکه از برای

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] طلاق بائن، طلاقی است که در آن، مرد نمی تواند به زن رجوع کند؛ یعنی نمی تواند بدون عقد او را دوباره همسر خود قرار دهد. این نوع از طلاق در مقابل طلاق رِجعی است که در آن، مرد در زمان عِدّه، می تواند به زن رجوع کند. طلاق بائن شش قسم دارد؛ طلاق زنی که بعد از عقد با او آمیزش نشده است، طلاق زن یائسه و طلاق های خُلع و مُبارات از آن جمله اند. در زمان عده طلاق بائن، زن به مرد، مَحرم نیست.
طلاق بائن به طلاقی گفته می شود که در آن مرد حق رجوع به زن را ندارد. در طلاق بائن چه زن عده داشته باشد و چه نداشته باشد، رجوع مرد به او جایز نیست. این نوع از طلاق در مقابل طلاق رجعی است که در آن، مرد در زمان عده، حق رجوع دارد.
طلاق های زیر بائن محسوب می شوند:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم