لغت نامه دهخدا
شهر نو. [ ش َ رِن َ ] ( اِخ ) نام محله ای است در تهران واقع در جنوب غربی آن. قسمتی از تهران که سابقاً در بیرون خندق واقع شده و دارای باغهای متعدد بود. ( یادداشت مؤلف ).
شهر نو. [ ش َ رِ ن َ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه یزد و طبس میان خرونق و ساقند در 96000 گزی یزد. ( یادداشت مؤلف ).
شهر نو. [ ش َ رِ ن َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بلوک بالاولایت باخرز از ولایت باخرز و خواف خراسان. ( یادداشت مؤلف ).
شهر نو.[ ش َ رِ ن َ ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای تابع طیبات مشهد است و نفوس آن در حدود 23046 تن است. قرای عمده دهستان عبارتند از گندم شاد با 822 تن سکنه و کردیان با 1021 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
شهر نو. [ ش َ رِ ن َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان بخش طیبات تابع شهرستان مشهد است و 2661 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).