سیل ران

لغت نامه دهخدا

سیل ران. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب ) ابری که مانند سیل آب میریزد. ( ناظم الاطباء ). آنچه مانند سیل آب ریزد. بسیارآب :
سگ دیوانه پاسبانم شد
خوابم از چشم سیل ران برخاست.خاقانی.طوفان شود آشکار کز خون
شمشیر تو سیل ران ببینم.خاقانی.در ماتم تو گشت مرا چشم سیل ران
مانند دیده گهر و چشمه ٔسنان.درویش واله هروی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ابری که مانند سیل آب میریزد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم