سوزن زده

لغت نامه دهخدا

سوزن زده. [ زَ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) چیزی که بسوزن سوراخ سوراخ کرده شده باشد. ( آنندراج ) :
صفحه آینه را کاغذ سوزن زده کرد
تا چه با سینه مجروح کندمژگانش.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

چیزیکه بسوزن سوراخ سوراخ کرده شده باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال اوراکل فال اوراکل فال تخمین زمان فال تخمین زمان