سواق

لغت نامه دهخدا

سواق. [ س ُوْ وا ] ( ع ص ) درازساق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) شکوفه خرما وقتی که بمقدار یک شبر برآمده باشد. || هر گیاه که بر ساق روید. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
سواق. [ س َوْ وا] ( ع ص ) پست فروش. ( دهار ). این انتساب سویق است که پست فروش را میرساند. ( الانساب سمعانی ) ( لباب الانساب ).

فرهنگ فارسی

این انتساب سویق است که پست فروش را میرساند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق