سرچاهان

لغت نامه دهخدا

سرچاهان. [ س َ ] ( اِخ ) بلوک سرچاهان از سردسیرات فارس میانه مشرق و شمال شیراز است ، درازی آن از حسن آباد تا گلخنگان شش فرسنگ ، پهنای آن از چنارناز تا حسامی چهار فرسنگ. محدود است از جانب مشرق و شمال به بلوک بوانات و از سمت مغرب به بلوک کمین و قونقری و از طرف جنوب به بلوک آباده طشک. هوای این بلوک در تابستان در کمال اعتدال.انواع درختان سردسیری را بخوبی بپروراند. محصولش گندم و جو و خشخاش و پنبه و کنجد و نخود، آبش از رودخانه حسامی و چشمه است. قصبه این بلوک را گلخنگان گویند. و اکنون از آبادی آن کاسته چهل پنجاه درب خانه بیش ندارد و آبادی را به قریه زیارت انداخته اند که نزدیک به دویست درب خانه دارد و این بلوک را یازده قریه آباد است. ( فارسنامه ناصری گفتار دوم ص 219 ).
سرچاهان. [ س َ ] ( اِخ ) قریه ای است پنج فرسنگ و نیمی میانه جنوب و مشرق طارم. ( فارسنامه ناصری ص 219 ). در پنج فرسنگی سلطانیه و در دامنه جبال طارم. ( تاریخ مغول تألیف اقبال صص 39 - 40 ).
سرچاهان. [ س َ ] ( اِخ ) رودخانه ای است آبش شیرین و گوارا از چشمه پاکت قونقری برخاسته دهات بلوک سرچاهان را آب داده در صحرای کویر فرومی رود. ( از فارسنامه ناصری ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال شمع فال شمع