سدح
سدح. [س َ ] ( ع مص ) گلو بریدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بر زمین گستردن. || پهلو نهادن بر زمین. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || بر روی افکندن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( اقرب الموارد ). || ستان انداختن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بر پشت افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). || خوابانیدن و آرام کردن بجایی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اقامت کردن در جایی. ( اقرب الموارد ). || پر کردن مشک را. || کشتن. || بهره مندشدن زن از شوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || بسیار فرزند آوردن زن. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || بتعویق انداختن. موقوف کردن بزمان دیگری. معلل کردن. || چیزی از فکر خود دور کردن. برداشتن. ( دزی ج 1 ص 641 ).
شهرستان سدح ( به عربی: ولایة سدح ) یکی از شهرستان های استان ظفار در کشور پادشاهی عمان است.
جمعیت آن در حدود ۴۳۷۰ هزار نفر می باشد.