لغت نامه دهخدا
زیزی. [ زا ] ( اِخ ) موضعی است به شام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
زیزی. ( اِخ ) عزیزی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ). رجوع به عزیزی شود.، زی زی. ( ع اِ ) ( از «زی ز» ) حکایت آواز پریان. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به زیزم شود.