دونخ

لغت نامه دهخدا

دونخ. [ دُ ن َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) نوعی کرباس. ( یادداشت مؤلف ).
- دو نخ شدن ؛ به قوام آمدن شکر و امثال آن که چون با کفگیر فروریزند سخت تر از انگبین باشد. دونخه شدن. ( یادداشت مؤلف ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم