لغت نامه دهخدا
دورود. [ دُ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان بروجرد است. این بخش محدود است از شمال به بخش سربند اراک و بخش مرکزی بروجرد از جنوب به دهستان زلقی - از خاور به بخش الیگودرز- از باختر به شهرستان خرم آباد. موقعیت طبیعی بخش : کوهستانی و هوای آن سردسیر و سالم است. آب قراء بخش از چشمه ها و قنوات تأمین می شود. محصول عمده آن غلات ، پنبه ، تریاک ، چغندر قند و حبوبات است. این بخش از سه دهستان به نام کاغذ. ژان. حشمت آباد تشکیل شده. آبادی آن 76 و جمعیت بخش در حدود 24600 نفر است. مرکز بخش قصبه دوروداست. ایستگاه دورود یکی از ایستگاههای مهم بین اراک و اهواز میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
دورود. [ دُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان اورامان بخش زراب شهرستان سنندج. در 9 هزارگزی شمال باختر زراب و هزارگزی باختر راه اتومبیل رو مریوان به زراب ، 290 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه زراب است. در کوه غربی این ده غاری به نام غار ابدالان وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).