درشتناک

لغت نامه دهخدا

درشتناک. [ دُ رُ ] ( ص مرکب ) با درشتی. ناهموار. دشوار گذار. سنگلاخ. صعب العبور. وعر :
ببرم این درشتناک بادیه
که گم شود خرد در انتهای او.منوچهری.

فرهنگ فارسی

( صفت ) سنگلاخ صعب العبور : بادیه درشتناک .
بادرشتی ناهموار دشوار گذار سنگلاخ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم