خونابه بار

لغت نامه دهخدا

خونابه بار. [ ب َ / ب ِ] ( نف مرکب ) خونابه ریز. پراشک. اشک ریز :
پیش در تو هرشب خاقانی از هوایت
دو چشم نرگسین را خونابه بار کرده.خاقانی.

فرهنگ فارسی

خونابه به ریز پر اشک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال عشقی فال عشقی استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت