خوبگو

لغت نامه دهخدا

خوبگو. ( نف مرکب ) خوش سخن. خوش گفتار. سخن نکو گو. خوبگوی. رجوع به خوبگوی شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال راز فال راز فال اوراکل فال اوراکل فال پی ام سی فال پی ام سی