خلاص شدن
خلاص شدن. [ خ ِ / خ َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) رهایی پیدا کردن. رستگاری پیدا کردن. نجات یافتن. رهایی یافتن. رستن. رهیدن. جستن از. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
سعدی درین کمند بدیوانگی فتاد
گر دیگرش خلاص شود زیرکی شود.سعدی.
رهایی پیدا کردن رستگاری پیدا کردن