لغت نامه دهخدا
نگار خرگهی بت روی چینی
سهی سرو چمن بانوی چینی.نظامی.چو خسرو دید ماه خرگهی را
چمن کرد از دل آن سرو سهی را.نظامی.سماع خرگهی در خرگه شاه
ندیمی چند موزون طبع و دلخواه.نظامی.پیر آمد و زآنچه کرد بنیاد
با آن بت خرگهی خبر داد.نظامی.چه ناله ها که رسید از دلم بخرمن ماه
چو یاد عارض آن ماه خرگهی آورد.حافظ.