خرس وار

لغت نامه دهخدا

خرس وار. [ خ ِ ]( ص مرکب ، ق مرکب ) مانند خرس. شبیه خرس :
بر خواب و خورد فتنه شدستند خرس وار
تا چند گه چنو بخورند و فرومرند.ناصرخسرو.، خرسوار. [ خ َ س َ ] ( اِ مرکب ) آنکه بر خر سوار است. حَمّار. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
به اره مر خر دجال را میان ببرم
که خر سوار بیندازد از نهیب عصا.سوزنی.

فرهنگ فارسی

مانند خرس شبیه به خرس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی