حمدی

لغت نامه دهخدا

حمدی. [ ح َ ] ( اِخ ) حمداﷲ. یکی از قدمای شعرای عثمانی است و پسر سلطان العارفین آق شمس الدین میباشد. وی از نژاد شیخ شهاب الدین سهروردی بود. مثنوی های بسیار لطیف و سلیس دارد: یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون ، مولد جسمانی ، مولد روحانی ، قیافتنامه و از همه مشهورتر مثنوی یوسف و زلیخا میباشد که ترجمه ای از یوسف و زلیخای جامی است که خیلی چیزها هم بر آن افزوده است. این شاعر در زمان سلطان بایزیدخان ثانی میزیست و در تاریخ 914 هَ. ق.درگذشت. منظومه یوسف و زلیخا را خودش مینوشت و میفروخت و این یگانه ممر معاش او بود. ( قاموس الاعلام ).
حمدی. [ ح َ ] ( اِخ ) یکی از قدمای شعرای عثمانی است که در ایاصوفیه بمداحی میپرداخت و نسب خود را بشیخ سعدی شیرازی منتهی میساخت. قصائد و اشعار فراوانی از بر میدانست. ( قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

یکی از قدمای شعرای عثمانی است که در ایاصوفیه بمداحی می پرداخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال اعداد فال اعداد فال انگلیسی فال انگلیسی