حبطه

لغت نامه دهخدا

حبطه. [ ح َ طَ ] ( ع اِ ) نیمه آب باقی ، و بعضی خبطه با خاء معجمه گفته اند.
حبطه. [ ح َ ب َ طَ ] ( اِخ ) فرزند فرزدق شاعر است. ابن قتیبة دینوری سه فرزند به نام سبطة و لبطة و حبطة به فرزدق نسبت داده و مادر ایشان را «نوار» نامیده است. و محشی کتاب نام مادر را از دیوان فرزدق ( چ اروپا ص 182 ) طیبة، دخت عجاج مجاشعی نقل کرده است. رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 122 شود.

فرهنگ فارسی

فرزند فرزدق شاعر است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال کارت فال کارت فال نخود فال نخود فال چای فال چای