جسو

لغت نامه دهخدا

جسو. [ ج َس ْوْ ] ( ع مص ) سخت گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی

جسو ( تلفظ ایتالیایی:  ؛ به معنی: «گچ»، از ریشۀ ( به لاتین: gypsum ) ، برگرفته از ریشۀ ( به یونانی: γύψος ) است. ) نوعی ترکیب نقاشی سفیدرنگ است که از یک پیوندهٔ مخلوط با گچ، سنگ گچ، رنگدانه یا هر ترکیب دیگری از این مواد تشکیل شده است. از جسو در آثار هنری و مجسمه سازی برای آماده کردن انواع بستر کار، مثل پنل های چوبی و کرباس، به کار می رود. این ترکیب در زمینه قرار گرفته و نقاشی یا دیگر مواد روی آن اعمال می شوند.

دانشنامه آزاد فارسی

جِسّو (gesso)
در نقاشی و طلاکاری۱، خاک سفید جذب کننده ای که از اختلاط گچ و چسب (مخلوط چسبنده) ساخته می شود. جسّو، به خصوص در نقاشی تمپرا۲، زمینۀ زیرینِ تخته و بوم است.
gildingtempera
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال اوراکل فال اوراکل فال عشق فال عشق فال پی ام سی فال پی ام سی