تیز طبع

لغت نامه دهخدا

تیزطبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) ذکی و تیزفهم. ( آنندراج ) :
وی بسا تیزطبع کاهل کوش
که شد از کاهلی زگال فروش.نظامی.|| تندخلق و تندمزاج و تندخوی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

ذکی و تیز فهم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم