کاهل کوش

لغت نامه دهخدا

کاهل کوش. [ هَِ ] ( نف مرکب ) تنبل. کاهل رو. کم کار. سست. کاهل قدم. کوشنده به تن آسانی و سستی و تنبلی :
وی بسا تیزطبع کاهل کوش
که شد از کاهلی زگال فروش .نظامی.

فرهنگ فارسی

تنبل کاهل رو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال اعداد فال اعداد استخاره کن استخاره کن فال مکعب فال مکعب