تیره چشم

لغت نامه دهخدا

تیره چشم. [ رَ / رِ چ َ / چ ِ ]( ص مرکب ) کور. نابینا. ( از فهرست ولف ) :
ز لشکر دو بهره شده تیره چشم
سر نامداران ازو پر ز خشم.( شاهنامه فردوسی چ بروخیم ج 2 ص 329 ).اشعار پند و مدح بسی گفته است
آن تیره چشم شاعر روشن بین.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

کور نابینا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال عشقی فال عشقی فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت