تسبیح خوان

لغت نامه دهخدا

تسبیح خوان. [ ت َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه ذکر خدارا به صوت خوش میخواند. ( ناظم الاطباء ) :
بنمایم دوازده صف ، راست
همه تسبیح خوان بی آواز.ناصرخسرو.اگرمرغ زبان تسبیح خوان است
چه تسبیح آرد آن کو، بی زبان است.نظامی.نه بلبل بر گلش تسبیح خوان است
که هر خاری به تسبیحش زبان است.( گلستان ).گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح خوان و من خاموش.( گلستان ).|| آنکه نماز برای کسی میکند و اجرت میگیرد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. کسی که ذکر خدا می کند.
۲. آن که ذکر خدا را با آواز خوش می خواند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه برای کسی نماز میگزارد و عبادت میکند و پول میگیرد. ۲- آنکه ذکر سبحانیت خداوند را میگوید آنکه ذکر هایی دربار. پاکی و سبحانیت خدا بر زبان میراند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم