تاسا. ( اِ ) اندوه و ملالت. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( جهانگیری ). بمجاز، اندوه و ملال. ( فرهنگ رشیدی ). اندوه و ملال. ( غیاث اللغات ). ملال. ( فرهنگ نظام ) ( فرهنگ رشیدی ). تاسه. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) : فشیان ؛ تاسا. ( منتهی الارب ). خواجه جامی که از ره یاسا خورد چوب اندرآمدش تاسا.پوربهای جامی ( از فرهنگ جهانگیری ).|| تیرگی روی از اندوه. ( فرهنگ رشیدی ). تیره رویی از غم و الم. ( ناظم الاطباء ). || اضطراب و بیقراری. ( غیاث اللغات ). اضطراب و تپش دل. ( فرهنگ رشیدی ). بی قراری و اضطراب. ( فرهنگ نظام ). رجوع به تاس و تاسیدن و تاسه و ترکیبات تاس و تلواسه و تالواسه شود.
فرهنگ فارسی
( اسم )۱- اضطراب بی طاقتی بی قراری . ۲- اندوه ملالت . ۳ تیرگی روی از غم و اندوه میل بچیزها مخصوصا میل زنان آبستن بخوردن چیزها تلواسه واسه. اندوه و ملامت اندوه و ملال .