بیش بیش

لغت نامه دهخدا

بیش بیش. [ش ِ ] ( ق مرکب ) فزون فزون. بسیار بسیار :
بیش بیش آرزو که بود مرا
با کم کم بسر نمی آمد.خاقانی.

فرهنگ فارسی

فزون فزون . بسیار بسیار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم