بزیج

لغت نامه دهخدا

بزیج. [ ب َ ] ( ع ص ) جزادهنده احسان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم