بد زین

لغت نامه دهخدا

بدزین. [ ب َ ] ( ص مرکب ) اسبی که هنگام زین کردن رام نباشد و سرکشی کند :
مرا در زیر ران اندر کمیتی
نه بدنعل و نه بدزین و نه توسن .منوچهری.

فرهنگ فارسی

اسبی که هنگام زین کردن رام نباشد و سرکشی کند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم