باسو

لغت نامه دهخدا

باسو. ( اِ ) چوبدستی. عصا.( آنندراج ). عصا. دگنگ. ( شعوری ج 1 ورق 188 ). بنظر میرسد که این کلمه صورتی دیگر از بازو و باهو باشد.
باسو. [ س َ ] ( اِ ) نام رب یکی از منازل قمر بزبان هندی که در کتاب «بشن دهرم » آمده است.ابوریحان گوید: در این کتاب برای منازل قمر نیز ارباب گوناگون در نظر گرفته شده است و باسو نام رب منزل دهنشت قمر است. رجوع به تحقیق ماللهند، ص 262 شود.

فرهنگ فارسی

نام یکی از منازل قمر در هندی

دانشنامه عمومی

باسو ( به فرانسوی: Bassou ) یک کمون ( فرانسه ) در فرانسه است که در یون ( فرانسه ) واقع شده است. باسو ۴٫۰۸ کیلومتر مربع مساحت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال پی ام سی فال پی ام سی فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت