گیر و بند

لغت نامه دهخدا

گیر وبند. [ رُ ب َ ] ( اِمص مرکب ، اِ مرکب ) از دو فعل امر «گیر» و «بند» و به معنی گیر و دار یا جنگ و رزم و درهم افتادگی دو سپاه یا دو دسته مردم متخاصم به کار رود. || گرفتن و بستن و مردم را دستگیر ساختن و زندانی کردن و در تداول عامه گویند: بگیر و ببند راه افتاده است. رجوع به گیر و دار شود.

فرهنگ فارسی

گرفتن و بستن و مردم را دستگیر ساختن و زندانی کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم