گلوله کردن

لغت نامه دهخدا

گلوله کردن. [ گ ُ لو ل َ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مدور کردن. گرد کردن. بشکل گلوله درآوردن. || مجازاً خوردن غذایی و این را در حال تعریض گویند: بشین غذا را گلوله کن ، یعنی زهرمار کن.

فرهنگ فارسی

مدور کردن گرد کردن بشکل گلوله در آوردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم