لغت نامه دهخدا
کچل آباد. [ ک َ چ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل. کوهستانی و معتدل. سکنه 435 تن. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کچل آباد. [ ک َ چ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه از شهرستان سنندج. کوهستانی و سردسیر. سکنه 127 تن. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کچل آباد. [ ک َ چ َ ] ( اِخ ) قریه ای است یک فرسنگی میانه جنوب و مشرق شیراز شاید این قریه را امیر کچل بیک ذوالقدر که در سال 909 هَ. ق. وارد شیراز گردید و مدتی توقف نمود احداث کرده باشد وکچل آباد گفتند یا آنکه مصطفی قلی بیک کچل افشار که مدتی در فارس راتق و فاتق امور دیوانی بود آن را ساخته باشد. ( از فارسنامه ناصری ). و رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 شود.