کوچک کردن

لغت نامه دهخدا

کوچک کردن. [ چ َ / چ ِ ک َ دی دَ ] ( مص مرکب ) خرد کردن.تصغیر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کوچک و کوچک شدن شود. || مورد توهین و تحقیر قرار دادن. خفیف و حقیر کردن. رجوع به کوچک شدن شود.

فرهنگ فارسی

خرد کردن . تصغیر . خفیف و حقیر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم