کوته زبانی

لغت نامه دهخدا

کوته زبانی. [ ت َه ْ زَ ] ( حامص مرکب ) کوتاه زبانی. ( فرهنگ فارسی معین ).
نیست از کوته زبانی بر لبم مهر سکوت
تیغها پوشیده در زیر سپر باشد مرا.صائب ( از آنندراج ).و رجوع به کوتاه زبانی و کوته زبان شود.

فرهنگ فارسی

کوتاه زبانی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم