کناره جویی

لغت نامه دهخدا

کناره جویی. [ ک َ / ک ِ رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) اعتزال. دوری کردن. انزوا گزیدن.

فرهنگ معین

( ~ . ) (حامص . ) گوشه نشینی ، از کار دست کشیدن .

فرهنگ عمید

کناره گیری، دوری جستن.

فرهنگ فارسی

دوری کردن اعتزال کناره گیری : در رفتار و طرز برخوردش نوعی اعتراض و کناره جویی غمز آلود دیده میشد که بنظر مرد نا خوش آیند و مکارانه آمد .

ویکی واژه

گوشه نشینی، از کار دست کشیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس فال احساس فال احساس